روایت ؟! کدومش :)

این ادامه این صفحه اس

شروع داستان

کجا بودیم ؟ #

اسم استاد مجید میرزایی اولین استاد برنامه نویسیم بود. هیچ وقت اسم ایشونو یادم نمیره چون واقعا هر چی درس میداد برام جذاب بود (منطقیه دیگه چون هرچی میگفت اولین بار بود به گوشم میخورد lol ) تازه صبج ها کلاس داشتیم از ساعت 7 صبح شروع میشد تا 2 ظهر …

واقعا عالی بود O_O

استاد #

استاد اگر این مطلب و خوندی من همونم که سیستم بانک و نوشتم و تو فلش آوردم و دقیقا قبل از ارائه کارم فلشم ویروسی شد و فایلم خراب شد بعدا مجبور شدم دوباره بیارم :)))

اوضاع نت #

خلاصه اون زمان من اینترنتم رو خط تلفن بود Dial Up. میخواستم با نت کار بکنم کل جماعت میفهمیدن چون موقع وصل شدن سمفونی بتوون میزد :)

چی میشد ؟ #

آره وقتی هم وصل میشد یه وبسایت داخل کشور و بعد از 20 ثانیه نمایش میداد و مرورگر من هم Explorer بود. (به اون زمان که فکر میکنم میبینم چه تباهی بودم). تو پرانتز بگم مرورگر کروم و فایرفاکس و اپرا و نکست و صفری هم بودن ولی من سیستم مک نداشتم و رو ویندوزم اون یکی هارو نداشتم دلیلشم بی اطلاعی من بود نسبت به این موضوع.

مدرسه #

وقتی وارد اول راهنمایی (شده متوسطه یا هفتم) شدم مسابقات شطرنج و نقاشی و برنامه نویسی شرکت کردم که توی نقاشی و شطرنج مقام اوردم به ترتیب نفر اول - نفر سیزدهم. البته نقاشی در منطقه اول شدم و شطرنج هم در منطقه اما داخل مدرسه خودمون هردو اول بودم. برنامه نویسی من در همه مقاطع شرکت کردم و هر دفعه شرکت کردم مقام 1 تا 3 رو کسب کردم.

مسابقات دیگه هم شرکت کردم مثل مشاعره ادبیاتی و کامپیوتر و نجوم ولی مقام خاصی نیاوردم.

تایم گیم #

در بین این سال ها کنار برنامه نویسی که کار میکردم - بازی های کامپیوتری هم انجام میدادم و در کنار بازی های کامپیوتری خودم Cheat Sheet - Walkthroughs - Cheat Code - Trainer - Tutorial هم درست میکردم.

اونایی که گیمرن میدونن اینا چیه :))

بازی هایی که من خودم برای بقیه گیمر ها راهنما تولید میکردم و توی انجمنی میذاشتم که داخل ایران تاسیس شده بود و منم تو اون انجمن مدیر بودم. یکی از انگیزه هام برای درست کردن اینا هم همین مدیر بودن من داخل اون انجمن بود. اسم انجمن اگر اشتباه نکنم بازی تک بود. که بعد از 3 یا 4 سال دامنه اش بسته شد. اره فیلتر شد اول بعد بستنش.

اشتباه من #

یکی از اشتباهاتم این بود که این کارهایی که میکردم و داخل پلتفرم های شبکه اجتماعی نذاشتم، یکی از دلایل اصلیش نبود اینترنت خوب دم دست بود. من خیلی سال ها نت درس حسابی نداشتم. بچه های امروزی تا به دنیا میان سره 2 سالگی یه گوشی میدن بهشون که بتونن درس بخونن مهدکودک برن برنامه شاد نصب کنن و با نت 4 جی نت گردی کنن و کارتون و شو و رقص و آواز استریم کنن و توی اینستاگرام و تیک تاک کانتنت ایجاد کنن و فالوور بگیرن. زمان من این چیزا نبود شمایی هم اینارو داری میخونی شاید الان داری لبخند میزنی و میگی ای روزگار حق گفتم نهههه ؟؟؟؟

خلاصه نبود اقا نبود نت نبود. سرعت دانلود من 10 کیلو بایت بود …

افتخار :) #

من خیلی شاهکار کردم که اپل آیدیم ماله 2006 و گیت هابم ماله 2007 عه. اکانت استیم هم یه دونه 2008 درست کردم که گم شد و یکی هم 2010 درست کردم که دارمش هنوز. (افتخار میکنم به خودم هاهاهاها)

انگلیسی #

من زبان انگلیسی رو دوس نداشتم اوایل (زمان بچگیم) به خصوص وقتی مادرم منو با خاله ام که یه دختر داره بردن نوشتن کلاس زبان. بد نبود فقط من علاقه خاصی نشون نمیدادم. دختر خاله ام اوکی بود ولی من نه - دلیلش این بود که نمیفهمیدم هیچی خخخخخ جدی میگم نخند.

بعد که بزرگ تر شدن خودم شروع کردم به خوندن و کلاس هارو ادامه دادم که الان به این درجه رسیدم.

چیکار کردی بالاخره #

تو حوزه کامپیوتر از وقتی با لینوکس آشنا شدم تغییراتی ایجاد شد منجمله اینکه چندین پروژه متن باز به درد بخور برای اقشار جامعه درست کردم مانند Dukto و LZPExtractor هردوشونم با زبان سی و سی پلاس پلاس و فرانت و یو آی هم با کیو تی درست کردم. سورساشون توی گیت هابم هستن.

خاطره بگم ؟ #

یه روز رفتم گوشیمو بدم تعمیر کنن سمت بازار علادین و چارسو. طرف اومد گوشیمو گرفت گفت میخای نرم افزارشم ریست کنم و فلش کنم. منم دیدم حال ندارم خودم انجام بدم وقتشو ندارم چون خودم میتونستم گفتم بله مرسی. طرف خیلی شیک برای یه کاری اومد برنامه ایی که خودم نوشته بودم و باز کرد فایل و بهش داد و خروجی که میخواست و گرفت بعد خیلی قشنگ گفت خدا پدر مادر طراح و نویسنده این برنامه رو بیامرزه عجب چیزیه ما نونمونو از این در میاریم.

منم گفتم کدوم برنامه ؟؟

دیدم برنامه خودمو میگه ویروسی شده پخش شده بین کاسب های علادین و چارسو و به طور کل تو بازار گوشی.

یه لبخند زدم گفتم درسته !

بعد گفت یحتمل خارجی هم هست چون اسمش خارجیه و پدر و مادر بیامرزه به لحن ما براش خوشایند نیست. (اسمی که رو برنامه به عنوان برنامه نویسش نوشتم JARVIS)

پرسیدم فک میکنی کجایی باشه ؟!

گفت : احتمالا روسیه.

من داشتم از خنده میمیردم …

خلاصه این تا ایجا باشه تا این روایاتو من در قسمت های بعدی بنویسم بخونید حال کنید.

سخن آخر #

راستی بهم ایده بدید چه جور مطالبی بنویسم یا بذارم توی وبسایت

نظرات و کامنت هم توی توییتر در خدمت دوستان هستم (عکسش معلومه کجاس X )

واکاد دا …

آریگاتو

ممنون :)